آماده ی خوندن پارت هفتم هستید؟! برییییم!!!🎉
اولین روزِ صاحب داشتن که همش با ترس و لرز سپری شد!
ولی دومین روز، ماجراجوییِ شگفت انگیزی برام بود ... چرا که با دوستم/صاحبم بیشتر آشنا شدم ...!
اون روز بعد از این که از خواب بیدار شدم ، دختره رفت و صبحونهش رو خورد بعد اومد پیشم! گفت:
آلبالویی جونم! من میخوام امروز تورو به جایی ببرم! که شاید از دیدنش خوشحال بشی ... اما قبلش باید یه قول هایی به من بدی!
8 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
10 لایک
خیلی عالییییییییه ترو تدا ادش رو بزار
عالی بود عزیزم ممنون از داستان قشنگتتت🥰🥰🥰😍😍
خیلی ممنون 💜🌈
عاجی هلن تو ناظری؟
آره عاطفه جونم 😁❤️
تست تو بررسی داری بگو✨
عه پس نمردیم عاجی ناظرم داریم😐😂
ی دونه دارم فعلا•~•
😂❤️
اسمش چیه که اگه دیدم تایید کنم.
چیزایی که بزرگترامون یادشونه البته عاجی جان راضی به زحمت نیستم.💕😄
حتما عاجی جونم 😽
چ زحمتی فدات شم❤🐾
عالی بود ولی باشه مشکلی نیست آجی هلن♡♡♡♡♡♡
فدات بشم عاجی نیلوفر 😻✨❤️
عاجی تست تو بررسی نداری اگه دیدم تایید کنم😇
قربونت آجی جون تست دارم ولی سه یا چهار روز دیگه مطمئنم که تایید میشه دوست ندارم زودتر تایید بشه چون میخوام ویرایشش کنم ^_^ من تا لحظه ی آخر در حال ویرایش تستم!!!!
منم اینجوریم😁❤
هرطور راحتی قربونت برم😽💜
😐💔 اوکی عاجی
عالی بود💕
بوس بوس فدا❤️🌈